۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه
پرده دوم نمایش : سوالات شرعی حاج رمضون
پانزدهم اسفند 2008
نمایشنامه چند پرده ای:در دفتر مقام عظمای ولایت فقیه"!" پرده دوم: سوالات شرعی حاج رمضون
زمان: وسطای اسفند
مکان: دفتر ولی فقیه مستضعفین جهان
افراد صحنه به ترتیب اهمیت سیاسی - اقتصادی:
الف- رئیس دفتر خامنه ای
ب – آخوند اژه ای وزیر اطلاعات رژیم
ج- حاجی رمضون آبدارچی مخصوص دفتر مقام عظما
پرده باز میشود. رئیس دفتر پشت میز کارش مشغول بررسی اعداد و ارقام ثبت شده در یک دفترچه است. چند دقیقه ای به همین منوال میگذرد و سپس رئیس دفتر سرش را از روی دفترچه بلندکرده و دکمه ای را که مخصوص صدا زدن حاج رمضون است دو بار فشار میدهد. بلافاصله سر و کله حاج رمضون پیدا میشود.
رئیس دفتر: حاج رمضون بی زحمت دوتا چای بیار و بیا اینجا بشین کمی گپ بزنیم.
حاج رمضون بدون گفتن کلامی خارج شده و پس از چند دقیقه با یک سینی که دو استکان چای در آن هست وارد شده و یک چای را جلوی رئیس دفتر گذاشته و چای دیگر را هم روی میز کوچک کنار میز رئیس دفت میگذارد و روی مبل می نشیند.
رئیس دفتر: عرض کنم به حضور سرکار که حساب و کتابامون رو بر رسی کردم و همه ش درسته. به حمداله درآمد خوب بوده. اینها همه از آثار ارادتی است که به "آقا" داریم مومن. این اعداد نشان میدهند که اینهایی که میگویند در این مملکت فقر و نمیدانم تورم هست همه شان غرض و مرض دارند. اما میگم حاجی شما متوجه صحبتهای "آقا" با این یارو طالبانی شدی یانه؟
حاج رمضون: واله تا حدودی شدیم. یه چندتایی هم سوالات داریم اما خوب...
رئیس دفتر: سوالاتت را بعدا بپرس. اما من فکر میکنم از این به بعد دیگه وقتشه که پول نقدا رو به خارج منتقل کنیم. صلاح نیس اینجا زیاد پول نیگر داریم. از مستقلات هم هرچی میتونی به پول نزدیک کن و بده که من ترتیب فرستادنش رو بدم. اما از این موضوع به کسی چیزی بروز نده مومن. به صلاحمان نیست.
حاج رمضون: ما که دهنمون خدا را شکر قرصه. خدا سایه "آقا" را از سر ما کوتا نکنه که هرچه داریم از "آقا" داریم....... اما میگیم حاج آقا.... راسیتش یک تا شایدم دوتا موضوع هست که ما نمی فهمیم. یعنی وقتی بهش فکر میکنیم ها..... یک خورده ای گیلیج و ویلیج میشیم.
رئیس دفتر: اولا که بسیار طبیعی است که شما مسائل شرعی را نفهمی. این که خجالت ندارد مومن. خوب بهر حال فهمیدن کار ما علما است. شما مومنین، بسیاری از مسائل را نمی فهمید و برای همین هم به ما علما احتیاج دارید. در حدیث معتبر است از شیخ کافی که میفرماید العلماء یفهمون و الغیرالعلماء لایفهمون. یعنی که علماء خیلی بیشتراز این چیزا میفهمند و خلاصه شما باید رازهاتون را با اهل علم و معممین در میان بگذارید و سوالاتتون را از علما بکنید و از اموالتون در راه پیشرفت حدیث و علم خرج کنید. البته این حدیث معانی دیگری هم دارد که فعلا به اینجا مربوط نمیشود. مهم آن دستورالعملی است که میگوید رازهاتون را با علما در میان بگذارید و مسئائلی را که نمی فهمید باید از علما استفتاء کنید. هم ثواب دنیا دارد و هم ثواب آخرت.
حاج رمضون: مسئله ی اونجوری که نیس حاج آقا.
رئیس دفتر: توفیری نمی کند مومن. خجالت نکشید. هر مسئله ای باشد استفتاء بکنید. در مورد مسئله صیغه و نسوان است؟
حاج رمضون: این چیزا نیس حاج آقا. مسئله مربوط به مشکلات چیزه.....
رئیس دفتر: عرض کردم که توفیری نمیکند مومن. اگر سوالات شما مربوط به وجوهات و خمس و زکات درآمدمون هم هست، عرض میکنم که نگران نباشید زیرا که روحانیت شرعا وجوهاتی نمی پردازه. خیالت از این بابت راحت باشه.
حاج رمضون: نه حاج آقا اینم نیس. راسش خجالت میکشیم بگیم. مسئله در مورد چیزه....
رئیس دفتر: نکند در مورد نجاسات مسئله دارید؟ باید بگم بیخودی ناراحتی مومن. "آقا" خودشان تز اجتهادشان را در همین زمینه نوشته اند. انواع نجاسات را مثل کف دستشان می شناسند. هر سوالی دارید بدون خجالت بفرمائید تا از رساله "آقا" پاسختان را بدم.
حاج رمضون: خدا را شکر که بسیج یک همچین رهبر دانشمند و نجاسات شناسی داره. اما حاج آقا سوال ما یه چیز دیگه یه.
رئیس دفتر: حاجی جان بجز اینها که دیگه مسئله مهمی وجود نداره. اینقدر نگران مشکلات دنیوی نباشید. دنیا را باید به اهلش واگذار کرد. ما دعاگویان اهل بیت و پیروان امام هستیم و مسائل دنیوی برایمان مهم نیست. مسائل دنیوی را باید برای اهلش گذاشت. الدنیا مزرعه الاخره حاجی. باید به فکر آخرت و روز چهارصدهزار سال و مار غاشیه و پل صراط بود. حالا چی هست این سوال شما؟
حاج رمضون: (نجوا کنان میگوید) در مورد مسئله منافقین و اتمی و اینجور چیزاس.
رئیس دفتر: مسئله اتمی که اصلا نگرانی نداره. "آقا" ماشاءاله همه ی کتابهای علمی را خوانده اند. از کتابهای گوستاو لوبن بگیرید تا بتهونگ و حتی اگوس کنت. حتی یک روز که سرحال بودند، برای بنده ساعتها در مورد اختراع مرده شور اتمی که ایده اش مال خودشان بوده گفتند. وقتی "آقا" میگویند که ما قرار داریم که از انرژی هسته ای استفاده صلح آمیز بکنیم، بیخود نمیگن. بمب را هم انشاءاله وقتی ساختیم حتما برای مصارف صلح آمیز ازش استفاده میکنیم. متوجه نشده اید که چگونه این وزیر انرژی سوالات اتمی را از "آقا" استفتاء میکنه؟ مجتهد جامع الشرایط و ولی فقیه یعنی همین مومن. سوالت در مورد مجاهدین چیه؟
حاج رمضون: واله از این صحبتایی که این حاج آقا اجه ای میکرد ما اینجوری حالیمان شد که این مجاهدین، هم دارن داغون میشن، یعنی داغون شدن، هم توی عراق گیر نیروهای خودمون هستن و تکون نمیتونن بخورن، هم تازه اگه توی عراق آزادشون هم بزارن کاری ازشون ساخته نیس. این چیزی بود که ما از حرفای حاجی اجه ای حالیمان شد. درس عرض میکنیم؟
رئیس دفتر: غرضت را بگو مومن. اینا را شما فهمیدی. ما چیز دیگه ای می فهمیم. یکبار عرض کردم که روحانیت و علما را با عوام یکی نکن. حالا سوالت چیه؟
حاج رمضون: میگم اگه اینجوریه پس چرا "آقا" از هر خارجی که میاد ملاقاتش میخواد که حساب مجاهدین را برسن. یادتانه وقتی اون انگلیسیه که صلوات میرفستاد؛ جک نمیدونم چی چی، اومده بود، آقا تا دم در بدرقش کردن و همه ش میگفتن کار مجاهدین را تمام کنید. اونم همه ش میگفت چشم. یعنی نمیگفت ولی دساشا میگذاشت به چشاش. خوب اینا که عددی نیسن. کاری هم برعلیه ما ازشون ساخته نیس. پس این حرفای "آقا" چه معنی میده؟
رئیس دفتر: سوالت همینه یا سوال دیگری هم داری؟
حاج رمضون: واله سوال که زیاده. اما خوب یکی دیگه م که همش توی نماز میاد تو سرم اینه که بالا خره ما میخوایم بمب اتمی بسازیم یا نه؟ ما که از حرفای "آقا" و این حاج محمود و بقیه چیزی دستگیرمون نشد که نشد. اما از حرفای شما اینجوری حالیمون شد که میخوایم یه بمب اتمی بسازیم که استفاده صلح آمیز ازش بکنیم.
رئیس دفتر: اگه حاج رمضون نبودی میگفتم که داری سوالات بودار میکنی. اما حالا میگم داری سوالات نامربوط میکنی. عرض شود که....
(دفعتا دربی که به اطاق خامنه ای مربوط میشود باز شده و اژه ای وارد دفتر میشود.)
اژه ای: (رو به حاج رمضون) آهای ملعون!! من حرفهات را از پشت در می شنیدم. اگر به خاطر حاج آقا نبود بابت همین سوالات میدادم ببرنت به اوین. به ولی فقیه شبهه می کنی؟ زنت بهت حرامه! ساکت باش و از این سوالات نکن.
رئیس دفتر: آشیخ شما کوتاه بیا. اینجا دفتر ولی امر مستضعفین جهانه و مسئولش هم منم. اولا به اجازه کی از پشت در استراق سمع کردی؟ ثانیا اینجا من هستم که میگم کی چه بپرسه و کی چه نپرسه.
اژه ای: البته حرمت شما سرجاش. ولی "آقا" سخت نگرانند. دستور فرمودند که وزارت اطلاعات باید مواظب همه چیز و همه کس باشد. حتی خودیها را ما باید به شدت زیر نظر بگیریم. ممکن است یکدفعه از همین خودیها بخوریم. نظام الهی ما نباید به خطر بیفتد. فرمودن که همه باید مواظب همدیگر باشیم. ما باید مواظب بسیج باشیم. بسیج باید مواظب سپاه باشد. سپاه باید مواظب ما باشد. بسیج باید مواظب مجلس باشه. مجلس باید مواظب وزارت اطلاعات باشه. و همه باید مواظب ارتش و دانشگاه و مجلس باشیم. درست است که نظام ما باثبات است اما خوب باید خیلی مواظب باشیم.
حاج رمضون: باز ما را گلیج ویلیج کردی حاجی. حالیمان نشد که بسیج باید مواظب سپاه باشه یا سپاه باید مواظب بسیج باشه. کی باید مواظب شورای نگهبان باشه؟ ما باید مواظب کی باشیم؟
رئیس دفتر: شما وارد معقولات نشو حاج رمضون. شما لازم نیست مواظب کسی باشی. (رو به اژه ای) اولا شبهه ای به ولی فقیه نشده. ثانیا حتی انتقاد به ولی فقیه جزو مصادیق بارز براندازی نرم است و به بسیج مربوط میشود و نه به وزارت اطلاعات. شما توی کار بسیج اختلال نکنید. حالا عوض این حرفا بفرما در مورد منافقین به این حاج رمضون توضیح بده. بالاخره اینا عددی هستن یا نیستن؟ برای ما خطر دارن یا ندارن؟
اژه ای: چشم عرض می کنم. اما این حاجی ملعون گوشه میزند و ما هم باید جوابش را بدیم. عرض شود که در خصوص منافقین، ما سالهاست به همه میگیم تمام شدن و عددی نیستن. مخصوصا توی این سایتهامون می نویسیم که نیستن. به اینایی هم که از خارجه میان،نه یک بار که صدبار میگیم اینا عددی نیستن ولی ازشون میخواهیم به هر قیمتی هر بلایی میتوانند سرشان بیاورند. اما خوب بعضیا از پیش ما که میرن، علیرغم اون قالیچه هایی که میگیرن، اینور و اونور مینشینند و میگن اینا مهمند. یعنی در واقع نمک را میخورن و نمکدان را میشکنند. حالا چرا این حرفا را میزنند؟ اینشا ما نمی فهمیم. برادران دارن از چندتا از این دستگیر شدگان دانشگاه بازخواست می کنند که دلیلش را بفهمن.
رئیس دفتر: سوال حاجی رمضون اینه که اگه اینا عددی نیستن مثلا چرا "آقا" در ملاقات اخیرشون با طالبانی ازش خواست که هرچه زودتر اینها را از عراق اخراج کنن؟ یعنی حرف مهمتر از این نبود که بزنند؟ مگر اینا در عراق چه کاری ازشون ساخته س؟ آشیخ چه فایده دارد که اینقدر خودمان را به نفهمی بزنیم؟ بهتر نیست که واقعیت را بگوئیم؟ نکند خدای نکرده جنازه "نظام الهی" ما آنقدر وضعش فجیع است که توده ایهای مرده شور هم به حالش دارند گریه می کنند. بفرما از سایت پیک نت مال توده ای هاست برایت بخوانم. میگوید:
"... مورد سوم این است که در تمام این سالها، یعنی از سال 1361 تا کنون مقامات جمهوری اسلامی مجاهدین خلق را سازمانی متلاشی و بی اهمیت تبلیغ کرده اند و بی وقفه در تلویزیون و مطبوعات خود بر همین امر اصرار داشته ان. اکنون درخواست اخراج آنها، آنهم از سوی رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با طالبانی نشان میدهد که این سازمان همچنان برای رهبران ایران یک کابوس است."
خوب حالا چه جوابی داری آشیخ؟
اژه ای: هیچی. به ارواح خاک پدرم که اگر از اینا در عراق کاری ساخته باشه. "آقا" را با دست خودم کفن کردم که اینا اصلا عددی نیستن و هیچ کاری ازشون ساخته نیس. مسئله اینه که "آقا" نیس که رهبر مستضعفین همه ی جهان هستن، خوب باید به فکر بقیه مسلمین جهان هم باشن. منظور "آقا" از این اصرارهایی که داره اینه که منافقین برای مردم عراق مزاحمت ایجاد نکنند. آخه اونجا دارن یک کارایی میکنن که ممکنه مردم عراق از نظر بیکاری و اینجور چیزا مشکل پیدا کنن. میگن دارن نفت شیعیان رو میدزدن میدن به صهیونیزم جهانخوار. خوب "آقا" هم احساس وظیفه شرعی میکنن و پی گیر اخراج اونا از عراقند. وگرنه که حکومت ما بحمداله حکومتی است با ثبات و از ناحیه اونا هیچ تهدیدی احساس نمی کنیم.
حاج رمضون: دمت گرم حاج آقا اجه ای. خیالمان راحت شد. حقته که یه چایی دبش بهت بدم.
(از در بیرون رفته و با یک چایی برمیگردد. چایی را به اژه ای تعارف میکند)
اژه ای: ممنون. ولی فامیل بنده اژه ایه، نه اجه ای. برای روحانیت اسم نساز ملعون.
حاج رمضون: حالا اگه به اون یکی سوالم هم جواب بدید دیگه شبانه روز دعات میکنم. همون ....
رئیس دفتر(حرف حاج رمضون را قطع می کند): سوال بعدی رو بزار برای بعد مومن. آشیخ کار داره. باید بره. خودم بعدا بهت جواب میدم. به سلامت حاج آقا.
اژه ای از در خارج میشود. پرده بسته میشود
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر